مریم نانکلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محیط زیست را برای خودش حفظ کن نه برای خودت

هر نوع آسیبی به محیط زیست وارد شود جبران‌ناپذیر است یا جبران خسارات ناشی از آن صدها سال طول می‌کشد. با نیم‌نگاهی به وضعیت اسف‌بار کره‌ی زمین تفاوت زیادی میان این دو قایل نیستیم. اما راهکارهای انسان برای حفاظت از محیط زیست از زمانی شروع می‌شود که تاثیرات این آسیب‌ها را در ابعاد مختلف زندگی خودش احساس کند و این همواره وقتی است که آن آسیبِ جبران ناپذیر، به وقوع پیوسته است. حاصل این نگاه، شرایطی است که در آن زندگی می‌کنیم.

مشکل کجاست؟

همه‌‌ی ما به دفعات جملاتی مثل «به محیط زیست خود احترام بگذارید» یا «برای آسایش فرزندانتان محیط زیست را حفظ کنید»، را شنیده‌ایم. عمری است بشر آرمان حمایت از محیط زیست را فریاد می‌زند و هر روز با سرعت بیشتری در جهت نابودی آن قدم بر می‌دارد. او تا جایی که توانسته زمین را غارت کرده. برای تسلط بر دنیا و کسب ثروت و قدرت به فعالیت‌های صنعتی پرداخته، بی‌رویه گازهای گلخانه‌ای تولید کرده، با سلاح‌های شیمیایی هم‌نوعانش را قتل عام کرده و محیط زیستش را به نابودی کشانده. حالا که آتش گرفتن جنگل‌ها و کاهش سطح آب دریاها را می‌بیند، خیال خام بازیابی محیط زیست را در سر می‌پروراند. این یعنی بشر زمانی درصدد محافظت از زیست‌کره برآمده، که بقای خود را در خطر دیده است. غافل از این که اگر قدری از وحشی‌گری‌هایش می‌کاست، در این مهلکه‌ی خانمان سوزِ گرمایش زمین نمی‌افتاد.

حتی معاهداتی که دولت‌ها بین خودشان منعقد می‌کنند و ما از آن‌ها با عنوان راهکارهای حقوقی حفاظت از محیط زیست یاد می‌کنیم، چیزی نیستند جز قراردادهای تجاری که سیاستمداران در آن‌ها، محیط زیست را در حد یک کالای قابل خرید و فروش تنزل داده‌اند. آن‌ها زیر سایه‌ی سیاه حقوق بشر، شعار حفاظت از محیط زیست سر می‌دهند و تنها هدفشان راضی کردن خوی درنده‌ی قدرت‌طلبشان است. آن چه زمین را به این مرحله رسانده، همین خصلت تمامیت‌خواه بشر است. این که همه چیز را برای خود می‌خواهد و تا زمانی که امنیتش به مخاطره نیفتد، تلاشی برای حفظ چیزی نمی‌کند.

راهکار تغییر نگرش است

همه‌ی اجزای طبیعت زنجیروار به یکدیگر متصل‌اند. با آسیب‌دیدگی نخستین حلقه، هر اندازه کوچک و به ظاهر بی‌‌اهمیت، حلقه‌ی بعدی از گزند آن در امان نخواهد بود. این سلسله زیان‌‌ها تا جایی پیش می‌روند که زیست انسان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. بنابراین آن چه می‌تواند محیط زیست و در پی آن زندگی بشر را نجات دهد، حفاظت از محیط زیست برای خود محیط زیست است. بدون توجه به این که کدام یک از تصرفات ما در زمین‌، می‌تواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم موجب تهدید حیاتمان شود. ما باید به این باور برسیم که هر لطمه‌ای به طبیعت وارد کنیم، در زیست ما بی‌تاثیر نخواهد بود. این همان شاهراهی است که می‌تواند سال‌ها این کره‌ی سبز و آبی را جای امنی نگاه دارد. اما همواره طبع فزون‌خواه بشر و مصائبی مانند شیوع بیماری‌های واگیردار، خشکسالی و ده‌ها مشکل دیگر،که با دست‌اندازی‌های بی‌رویه‌اش به منابع طبیعی، خود را گرفتار آن‌ها ساخته، مانع از قدم گذاشتن او در چنین مسیر ایده‌آلی می‌شود.

بدون تغییر مسیر، به نابودی می‌رسیم

باید بدانیم، این‌ها نه فقط یک سری اندیشه‌های آرمان‌گرایانه بلکه تنها راه زنده ماندن ما در کره‌ی زمین است. این که انسان در قرن بیست‌ویک دغدغه‌اش از پیشرفت ارزش‌ها و حفظ کرامات انسانی به تامین آب شرب و غذای کافی و چگونگی شستن دست‌هایش تنزل یافته و همین که من این جا در عوض نوشتن از جاودانگی هنر و انسانیت و عشق، از نفسِ زنده ماندن می‌گویم، همه خبر از زوال تمدن بشری می‌دهند.

باید تا این جا دریافته باشید، نگارنده یک فرشته‌ی وارسته و سرسپرده‌ی طبیعت نیست. فقط به دلیل تفحص در این موضوع از اهمیت آن آگاهی یافته و حفظ بقای خود را در گرو حفاظت بی‌قید و شرط از محیط زیست می‌داند.

6 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *