روزی که سرکلاس نویسندگی، استاد کلانتری تمرین دیالوگنویسی داد تا چند دقیقه به صفحهی سفید کاغذ نگاه میکردم. همان موقع متوجه شدم نوشتن دیالوگ خوب، از دشواریهای نویسندگی است. به مطالعهی نمونههای خوب و تمرین فراوان نیاز دارد.
دیالوگ یکی از تکنیکهای شخصیتپردازی و پیشبرد طرح داستان است. یک عامل ضروری برای بیان بهتر و اثربخشتر پیام داستان که میتواند ارزش هنری اثر را بیشتر و به ایجاز متن کمک کند.
میزان استفادهی هر نویسنده از دیالوگ به سبک داستانش بستگی دارد. در رمانهای «رومن رولان» به ندرت به دیالوگهای کوتاهی برخورد میکنیم. راوی داستانهای او دانای کلی است که همه چیز را روایت میکند تا وقتی که بخواهد بعضی موارد از زبان شخصیت نقل شود. این دیالوگها معمولاً ضربتی هستند و در ذهن ماندگار میشوند. در مقابل بعضی داستانها مثل داستان «تپههایی چون فیلهای سفید» به جز چند توصیف مختصر، تنها با دیالوگ پیش میرود. این سبک داستانها به اندازهی داستانهایی با روایت شاعرانهی نویسندههای زبانآور ارزشمند هستند؛ زیرا به کار بردن هدفمند و به جای دیالوگ، نگرش هنرمندانه و هوشمندانهای میطلبد. شما میتوانید با نوشتن اصولی دیالوگهای داستانتان، مخاطب را تا انتها با خود همراه کنید.
شخصیتپردازی با دیالوگ
دیالوگهای شخصیت باید ویژگیهای فردی، گروهی و قومی او را نشان دهد. یعنی به جای برشمردن صفات شخصیت، اجازه دهید با دیالوگهایش خود را معرفی کند. در وهلهی اول این کار را میتوان با استفاده از واژههای خاص از زبان شخصیت و چگونگی صدا کردن اسم دیگران توسط او انجام داد. این موضوع دربارهی ویژگیهای منفی کاربردیتر است. به شخصیت برچسب نزنید. اگر مرتکب خلافی شد بهتر است راوی او را قضاوت نکند. اجازه دهید خواننده این کار را با معیارهای خودش انجام دهد. وقتی مخاطب به خصوصیات شخصیت پی ببرد و دلیل رفتارهایش را کشف کند و از خودش بشنود، بیشتر با او همذاتپنداری میکند. این همان راهی است که میتوانید مخاطب را تا انتهای داستان با خود همراه کنید. بخشیدن لذت کشف به خواننده. با این روش او میان خود و شخصیت داستان فاصله نمیبیند. شرایطش را درک میکند و گاهی به خاطر این ویژگیهای منفی به او حق میدهد.
استاد هوشنگ مرادیکرمانی میفرماید:«آدمها در موقعیتهای مختلف واکنشهای متفاوت دارند؛ پس شخصیتهای داستان را به سیاه و سفید تبدیل نکنید و اجازه دهید همواره خاکستری بمانند.» برای اجرای این نوع شخصیتپردازی بهترین روش نوشتن دیالوگ است.
چگونه دیالوگ بنویسیم؟
یکی از مهمترین درسهای کلاس نویسندگی خلاق، «در داستان نگو؛ نشان بده» است. یکی از شگردهای نویسندگان برای این کار دیالوگ است؛ مثلاً با استفاده از ضربالمثلها یا اصطلاحات رایج میان گروهی خاص از مردم و بازی با زبان، جایگاه اجتماعی و فرهنگی شخصیت را نشان دهید. این کار را صرفاً با شکستهنویسی، استفاده از لهجه یا با به کاربردن غلط واژهها برای نمایش یک شخص بیسواد انجام ندهید. نکتهی مهم در شخصیتپردازی و ایجاد تمایز میان شخصیتها با دیالوگ، شناساندن آنها با احساسات و اندیشههایشان است. این کار از ارزش هنری بیشتری برخوردار است؛ زیرا در هر کلمه از این دیالوگها، فکر عمیق نویسنده نهفته است.
لحن دیالوگ
نویسنده میتواند با دیالوگ احساسات و تغییرات خلقی شخصیت در موقعیتهای مختلف را نشان دهد. شخصیت در موقعیتها و در برخورد با شخصیتهای متفاوت تغییر لحن میدهد و به شکلهای دیگری حرف میزند. با توجه به هر شخصیت و موقعیت لحن جدید بسازید. سعی کنید تا جایی که میتوانید برای نشان دادن لحن از روش توصیفی مثل «با عصبانیت گفت» استفاده نکنید. در عوض واژههایی در دیالوگ بیاورید که بار عاطفی داشته باشد و لحن را مشخص کند. جملهی «در شیشهی عسل را باز کن» وقتی میشود «درِ لاکردارِ شیشهی عسل را باز کن» لحن شخصیت را نشان میدهد و دیگر نیازی به توصیف حس او نیست. معمولاً در صحنههای کمتنش که اتفاقی نمیافتد و فقط دیالوگ برقرار میشود، تنشهای اندک و تغییر لحنها با این روش نشان داده میشود.
با تغییر موقعیت، شخصیت را تغییر ندهید. فردیت شخصیت را در طول داستان حفظ کنید. او همیشه واژههای مخصوص و طرز فکری واحد دارد؛ مگر آن که بخواهید تغییر شخصیت را نمایش دهید. مثلاً شخصی که ویژگیاش باادبی است در عصبانیت فحاشی نمیکند. (شخصیتپردازی پویا، نانسی کرس، ترجمهی حسن هاشمیمیناباد)
دیالوگِ طبیعی بنویسید
بهترین منبع برای یافتن شخصیتهای باورپذیر و نوشتن دیالوگهای آنها، مردم و حرفهایشان هستند.
استاد بهمن فرسی در کتاب «کورمال کورمال» فرموده :«مقصود من از بودن در هر جمعی بیشتر آنها را شنیدن است تا به آنها گفتن. من عاشق حرفهای مردم از هر قماش هستم.»
طبیعی بودن دیالوگهای داستان به معنی نگارش کلمه به کلمهی مکالمههای واقعی با تکرارها و تپقهایشان نیست. کار هنری از واقعیت سرچشمه میگیرد ولی عین واقعیت نیست. کار هنرمند بازآفرینی خلاقانهی طبیعت است.(هنر رمان، ناصر ایرانی) نویسنده با توجه به هدف خود از نوشتن یک دیالوگ واقعی در داستانش، کلماتی را به آن اضافه یا حذف میکند. گاهی مفهوم را حفظ میکند و نحوهی بیان آن را به کل طبق سلیقهی خودش بازآفرینی میکند.
چگونه دیالوگ باورپذیر بنویسیم؟
دیالوگ جزئی از متن ادبی داستان است و باید از شلختگیهای گفتار مصون بماند؛ مگر این که بخواهید با این کار (مثلاً استفادهی مکرر از یک جمله)، شرایط خاصی مانند آشفتگی شخصیت را نشان دهید. وقتی عمداً اضافهگوییهای گفتار را به کار میبرید، باید بیشتر به درستنویسی، هدفمندی و جنبهی هنری دیالوگ دقت کنید. مدام به خود یادآوری کنید این جملهها اضافی نیستند و به اندازهی سایر کلمات متن اهمیت دارند. نویسنده در این مرحله روی خط باریکی راه میرود. اگر او به هدف خود از نوشتن یک دیالوگ بیمحتوا نرسد، خواننده را ناامید میکند.
البته یادتان باشد شما اثر ادبی مینویسید. دیالوگهای داستان باید طبیعی و باورپذیر باشند. آن قدر در ایجاز دیالوگ افراط نکنید که ساختگی بودن آن نمایان و شبیه دیالوگهای آموزشی شود. این کار وقتی خطرناکتر میشود که دیالوگ بار اطلاعاتی زیادی داشته باشد و بدتر این که این اطلاعات به کسی داده شود که خودش از آنها آگاه است. مثلاً فرزندی به پدرش بگوید «میدانی که من بیست سالهام»؛ مگر این که چنین دیالوگی در شرایط خاصی مثل عصبانیت یا حواسپرتی زده شود. در مثال اخیر اگر فرزند این جمله را به قصد طعنهزدن بگوید، کاربرد آن غلط نیست.
وقتی میخواهید با دیالوگ اطلاعاتی به خواننده بدهید نباید مستقیم این کار را انجام دهید و باید «زیرمتن» به دیالوگ اضافه کنید. مثلاً برای نشان دادن رابطهی خوب دو شخصیت، به جای جملات عاشقانهی تصنعی میتوانید دیالوگهایی برای آنها بنویسید که نشان دهد در گفتوگو به یکدیگر توجه میکنند و پاسخهای درست و مرتبط میدهند و زمان زیادی را در آرامش با هم سپری میکنند. در مقابل با نوشتن دیالوگهای غیرمرتبطی که میان دو شخصیت رد و بدل میشود، بیتوجهی و دور بودن آنها از هم را نشان دهید.
دو نکتهی پایانی
نکتهی اول:
دیالوگ بد کشدار و دیالوگ خوب پرکشش است. دیالوگهای طولانی خواننده را خسته و حواس او را پرت میکند. دیالوگ باید به گونهای باشد که خواننده را برای رسیدن به پاسخ سوالاتش و دنبال کردن داستان با خود همراه کند.
نکتهی دوم:
دیالوگ نباید به ابزاری برای انتقال نظریات بیربط نویسنده با داستان تبدیل شود. دیالوگ باید به قصه کمک کند و آن را پیش ببرد. وقتی روایت و دیالوگ با هم در یک صحنه به کار میروند، اطلاعاتی که به داستان اضافه میکنند باید متفاوت باشند و همواره یکدیگر را تقویت کنند.
2 پاسخ
فوق العاده بود عزیزم🌹
مرسی بیتا جان.