مریم نانکلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

می‌خواستم معنی مادر بودن را بفهمد

چشمانش با منّت باز بود. بی‌تفاوت. بی‌ترس. بی‌تشویش. منتظر. دل‌تنگ. بی‌خواب. گودی و سیاهی زیرشان این را گواهی می‌داد. لشکر فکر و خیال دور سرش قدم‌رو می‌رفت. خط‌های متقارنِ دو طرف صورتش از لب‌های رنگ‌پریده‌اش بیش‌تر جلوه‌گری می‌کرد. تنش راحت به صندلی تکیه زده بود و زبانش ناراحت جریان را تعریف می‌کرد: «تو خونه به […]